محمدمهدی خراسانی

توسعه‌دهنده Full-Stack

توسعه‌دهنده نرم‌افزار

توسعه‌دهنده بک‌اند

توسعه‌دهنده اپلیکیشن موبایل

طراح محصول

طراح تجربه کاربری (UX)

طراح رابط کاربری (UI)

طراح وب

طراح گرافیک

تحلیلگر داده

هوش مصنوعی

بینایی ماشین

یادگیری عمیق

یادگیری ماشین

پردازش زبان طبیعی (NLP)

مشاور توسعه سیستم‌های هوش مصنوعی

تحلیلگر تکنیکال بازارهای مالی

مدیر پروژه فناوری اطلاعات

توسعه‌دهنده بلاک‌چین

برنامه نویس میکروکنترلر

نوشته بلاگ

برون سپاری مغز به ChatGPT!

اردیبهشت ۲۸, ۱۴۰۴ آموزش, تجربه, غرغر, فرهنگ
برون سپاری مغز به ChatGPT!

آخرین باری که یه ایده خلاقانه از ذهنت رد شده کی بوده؟ یا اصلاً آخرین باری که یه تصمیم مهم رو بدون کمک گرفتن از گوگل، دیپ سیک، جمینای یا ChatGPT گرفتی کی بوده؟ شاید باورش برات سخت باشه ولی ما روز به روز داریم ذهنمون رو به تکنولوژی وابسته‌تر می‌کنیم. انگار یه جورایی هوش مصنوعی شده سیستم عامل زندگی‌هامون!

رفیق نابغه یا دشمن خاموش؟

هوش مصنوعی واقعاً عالیه! کی می‌تونه منکر بشه؟ وقتی می‌خوای سریع یه ترجمه داشته باشی، یه ایمیل خوب بنویسی، یه شعر عاشقانه بگی، یا حتی برای شام امشبت یه دستور غذای جدید امتحان کنی، کی بهتر از دوست هوشمندت AI؟ ولی بذار یه لحظه یه چیز مهم رو بهت بگم: استفاده زیاد از هوش مصنوعی ممکنه مثل یه دوستی باشه که زیادی بهش وابسته شدی و یواش‌یواش دیگه نمی‌تونی بدون اون تصمیم بگیری.

خلاقیت فروشی به قیمت راحتی

فرض کن می‌خوای یه متن خوب برای صفحه اینستاگرامت بنویسی. قبل از اینکه خودت حتی یه کلمه فکر کنی، سریع میری سراغ ChatGPT و میگی: «یه کپشن باحال و جذاب برام بنویس!» هوش مصنوعی هم خیلی زود بهت چند تا گزینه میده. خیلی راحت و سریع!

اما واقعاً چه اتفاقی افتاده؟ تو عملاً فرصت فکر کردن، ایده پردازی، بازی با کلمات و خلاقیت رو از خودت گرفتی. ذهنت کم‌کم عادت می‌کنه به «آماده‌خوری» فکری و همین آروم آروم ذهنت رو تنبل می‌کنه.

تفکر نقادانه؛ گم‌شده در لابه‌لای پرامپت‌ها

بذار یه مثال واقعی برات بزنم. چند روز پیش یکی از دوستام تعریف می‌کرد که یه گزارش کاری داشته. به جای اینکه خودش فکر کنه و تحلیل کنه، سریع رفته سراغ هوش مصنوعی و یه گزارش آماده تحویل گرفته. نتیجه؟ رفت توی جلسه ی ارائه و حتی نمی تونست از روی گزارشی که مثلا خودش نوشته بخونه ! چه برسه بخواد توضیح بده، گزارشی که هیچ تحلیل عمیق یا نگاه متفاوتی توش نبود؛ فقط یه متن کلیشه‌ای و زیبا اما خالی از تفکر عمیق و انتقادی.

هوش مصنوعی به‌راحتی همه چیز رو برای ما فراهم می‌کنه اما همین راحتی باعث شده کمتر به خودمون زحمت فکر کردن و زیر سوال بردن چیزا رو بدیم. ذهنی که به چالش کشیده نشه، کم‌کم تنبل می‌شه و دیگه نمی‌تونه خوب تحلیل کنه.

چی شد که این شد؟

یادمه قدیما وقتی می‌خواستیم یه تحقیق مدرسه‌ای بنویسیم، مجبور بودیم کلی کتاب بخونیم، یادداشت برداریم و آخر سر یه متن خوب بنویسیم. حتی نقش و نگار و طرح و نقاشی هاشو بهش فکر میکردیم، حالا چی؟ یه سرچ کوچیک توی اینترنت و بعد کپی پیست از متن هوش مصنوعی! راحت ولی بی‌روح و بی‌فکر. یا حتی دیگه همون زحمت سرچ و کپی پیست هم نمیکشیم ، دییییپ سرچ میکنیم!

یه جورایی شبیه به اینه که قبلاً برای پیدا کردن یه آدرس مجبور بودیم از چند نفر سوال کنیم و خودمون راه رو یاد بگیریم، اما حالا بدون گوگل مپ حتی تا سوپرمارکت سر کوچه هم نمی‌ریم!

اینو حتما باید مفصل بشینم بهش فکر کنم و  یه جای دیگه در موردش بنویسم و باتون در میون بذارم ، ولی به هر حال ، فعلا اتفاقیه که افتاده ، چیکار کنیم اوضاع بدتر نشه؟!

نسخه نجات ذهن: هوش مصنوعی، به شرط عقل

راه حل این نیست که AI رو کلاً کنار بذاریم. واقعاً خیلی جاها به دردمون می‌خوره. مهم اینه که استفاده‌مون رو مدیریت کنیم. چندتا پیشنهاد عملی:

  1. یه رقابت دوستانه با هوش مصنوعی راه بنداز! برای یه سری کارها که نیاز به خلاقیت اصیل یا تفکر تحلیلی داره (مثلاً نوشتن مقاله، طراحی کمپین تبلیغاتی، تحلیل بازار و…)، اول خودت کامل انجامش بده. بعد بده هوش مصنوعی هم انجام بده. بعد باهاش مسابقه بذار! ببین کدوم بهتره؟ این کار شاید یه روز از هفته بهره‌وری تو رو بیاره پایین، ولی توی بلندمدت باعث می‌شه بهره‌وری مغزت پایین نیاد و حتی تقویت بشه.
  2. پرامپت‌نویسی: هنر دیالوگ با ماشین یه پرامپت خوب، پرامپتیه که صفر تا صد کار رو نسپره به AI. بیاد مرحله به مرحله، سوال به سوال، کار رو کوچیک کنه. مثل این می‌مونه که با یه همکار باهوش و پرحرف نشستی جلسه و دارین باهم همفکری می‌کنین. مثلاً وقتی می‌خوای یه گزارش تحلیلی بنویسی، ازش نپرس: «یه گزارش کامل بده». بگو: «اول بیا با هم ساختار منطقی‌ش رو بچینیم». بعد بپرس: «به نظرت چه منابعی خوبن؟»، بعد برو سراغ تحلیل. اینطوری ذهنت ورزش می‌کنه، تحلیل می‌کنه، اصلاح می‌کنه، حتی هوش مصنوعی رو به چالش می‌کشه! به‌جای اینکه فقط یه سوال بپرسی و جواب بگیری، یه مکالمه‌ی هدف‌دار چندمرحله‌ای با AI بچین. مثلاً بپرس: «مرحله اول برای این پروژه چیه؟ حالا مرحله دوم؟ اگه فلان مشکل پیش بیاد چی؟» این باعث می‌شه ذهن تو هم درگیر مسیر و استراتژی بشه.
  3. منتقد باش، نه مصرف‌کننده صرف هر بار که از AI یه چیزی می‌گیری، به چشم یه پیش‌نویس بهش نگاه کن. با دقت بخون، ببین چی رو جا انداخته، کجاها سطی گفته، چی می‌تونستی بهتر بگی. تمرین ذهنیه، درست مثل حل جدول یا سودوکو، فقط توی دنیای فکر!
  4. وظایف اصلی مغز رو خودت انجام بده، نه AI! سعی کن کارهایی رو به هوش مصنوعی بسپری که اگر یه کارمند داشتی به اون می‌سپردی: مثل منظم کردن اطلاعات، تهیه پیش‌نویس اولیه، پیدا کردن منابع یا تولید لیست‌ها. ولی فکر کردن عمیق، تحلیل، ایده‌پردازی و تصمیم‌گیری، وظایف اصلی مغز تو هستن. اینا رو ازش نگیر!

  5. تمرین «بدون تکنولوژی» (AI-free Challenge):هفته‌ای یکی دو ساعت (یا حتی یک روز کامل در ماه) رو اختصاص بده به انجام کارهای فکری بدون استفاده از هیچ ابزار هوش مصنوعی. مثلاً نوشتن یک متن، طراحی یک ایده، یا حتی فکر کردن برای حل یک مشکل کاری. اینطوری به مغزت یاد می‌دی هنوز هم توانایی‌های طبیعی‌ش رو حفظ کنه.
  6. نوشتن ژورنال فکری (Mind Journal): هر وقت کاری با هوش مصنوعی انجام دادی، آخرش یه چند خط برای خودت بنویس: چی یاد گرفتی؟ چی رو خودت بهتر از AI گفتی؟ چی رو AI خوب مطرح کرد که خودت ندیده بودی؟ این تمرین باعث می‌شه استفاده از AI به یه تجربه یادگیری دوطرفه تبدیل بشه، نه یه وابستگی یک‌طرفه.
  7. ترکیب با فعالیت‌های انسانی! وقتی می‌خوای با هوش مصنوعی چیزی بسازی (مثلاً یه شعر، کمپین، برنامه سفر یا حتی خلاصه کتاب)، از آدم‌های دیگه هم کمک بگیر. مقایسه‌ی بین نظر انسان‌ها و خروجی AI ذهن رو فعال می‌کنه، باعث بحث می‌شه و کمک می‌کنه از دیدگاه‌های مختلف به موضوع نگاه کنیم.
  8. استفاده از AI به عنوان منتقد نه نویسنده، برعکس کاری که بیشتر افراد می‌کنن، بیا خودت بنویس، AI رو بیار وسط تا ازش بخوای فقط نقد کنه. بگو مثلاً: «اینو بخون، نقاط ضعفش رو بگو. چطور می‌تونم بهترش کنم؟» این کار ذهن رو توی مسیر رشد نگه می‌داره.
  9. نقش‌گذاری برای هوش مصنوعی، برای هر پروژه، یه نقش مشخص برای AI تعریف کن. مثلاً فقط «دستیار تحقیق»، نه «تصمیم‌گیرنده نهایی». این باعث می‌شه ذهن ناخودآگاهت مسئولیت نهایی رو به AI نسپره و خودش فعال بمونه.
  10. تمرین “از اول تا آخر با دست خودم”: ماهی یک پروژه کوچیک انجام بده بدون هیچ ابزار هوشمند (مثلاً نوشتن یک مقاله، طراحی لوگو، برنامه‌ریزی یک سفر). خودت ببین چقدر طول می‌کشه، چه لذتی داره، و کجاها ذهنت می‌درخشه.
  11. بازبینی خروجی‌های AI با دیدگاه متفاوت ، مثلاً از خودت بپرس: اگه یه نویسنده‌ی طنز این متن رو می‌نوشت، چی اضافه می‌کرد؟ اگه یه منتقد علمی بود چی کم می‌دید؟ این کار باعث می‌شه به خروجی‌های AI از چند زاویه نگاه کنی و فقط به یک روایت وابسته نباشی.
  12. آموزش دیدن در مورد AI و محدودیت‌هاش، خیلی از مشکلات از اینجا ناشی می‌شن که ما فکر می‌کنیم AI همه‌چیزدون و بی‌نقصه. وقتی در مورد خطاهای رایج AI، سوگیری‌ها، و محدودیت‌هاش آموزش ببینی، دیگه چشم‌بسته بهش تکیه نمی‌کنی.

و در آخر:

  • ساختن چارچوب شخصی استفاده از AI: یه سند برای خودت درست کن که توش بنویسی: من از AI برای چی استفاده می‌کنم؟ برای چی نه؟ چه زمانی لازمه خودم فکر کنم؟ این مثل یه «قرارداد ذهنی» بین تو و هوش مصنوعیه!

هوش مصنوعی عالیه و کلی کار ما رو راحت کرده، ولی نذاریم ما رو تبدیل به روبات‌هایی کنه که فقط می‌تونن از روی یه دستورالعمل مشخص جلو برن. بیا یه قرار با هم بذاریم: از این به بعد اول فکر کنیم، خلاق باشیم و بعد اگه نیاز شد از AI کمک بگیریم.

به قول معروف: «هر چیزی زیادیش ضرره، حتی هوش مصنوعی!»

برچسب ها:
درج دیدگاه