محمدمهدی خراسانی

توسعه‌دهنده Full-Stack

توسعه‌دهنده نرم‌افزار

توسعه‌دهنده بک‌اند

توسعه‌دهنده اپلیکیشن موبایل

طراح محصول

طراح تجربه کاربری (UX)

طراح رابط کاربری (UI)

طراح وب

طراح گرافیک

تحلیلگر داده

هوش مصنوعی

بینایی ماشین

یادگیری عمیق

یادگیری ماشین

پردازش زبان طبیعی (NLP)

مشاور توسعه سیستم‌های هوش مصنوعی

تحلیلگر تکنیکال بازارهای مالی

مدیر پروژه فناوری اطلاعات

توسعه‌دهنده بلاک‌چین

برنامه نویس میکروکنترلر

نوشته بلاگ

وقتی قاشق نیست ولی خدا حواسش هست!

خرداد ۱۰, ۱۴۰۴ تجربه, عمومی, فلسفه
وقتی قاشق نیست ولی خدا حواسش هست!

گاهی انسان در لحظات گرفتاری، آن‌قدر در تلاطم مشکلات غرق می‌شود که حقیقتاً فراموش می‌کند کسی هست که نه فقط شاهد همه‌ی دشواری‌هاست، بلکه خودش طراح مهربان همین مسیر است. کسی که از عشق، ما را می‌آزماید؛ کسی که پشت همه‌ی «کمبودها»، «تأخیرها» و حتی «درهای بسته» حضور دارد.
چند وقت پیش بخشی از سخنان استاد پناهیان را شنیدم که با زبانی ساده و دلی مطمئن، راز بزرگی را بازگو می‌کرد:

«با این خدا زندگی کن. ایمان بیار بهش. قبولش کن. باهاش معامله کن. باورش کن. بهش تکیه کن. ایشون اخلاقش اینجوریه: می‌بره تا مرز ناامیدی، اما بگو دارمت! با این خدا زندگی کن… مشکل گره افتاد تو زندگیت بگو: خدایا، می‌دونم بلدی برطرفش کنی، اما نمی‌کنی؛ لبخند هم بزن! عمداً نمی‌کنی! تو بلدی! قاطی نمی‌کنم…»

پناهیان مثال اردو را می‌زد، که اگر قاشق غذا به بچه‌ها نرسد، بعضی اعتراض می‌کنند، بعضی می‌خندند، بعضی راه حل پیدا می‌کنند و بعضی آزرده می‌شوند. مربی قاشق‌ها را پنهان می‌کند تا رفتارها دیده شود، تا استعدادها، تحمل‌ها، و ظرفیت‌ها خودش را نشان بدهد. می‌گوید:
«تمام کمبودهای زندگی همینه، پشت پرده هست. الان تو چی می‌خوای؟ ازدواج؟ پشت پرده هست. خونه می‌خوای؟ پشت پرده هست. وام می‌خوای؟ هست! نمی‌ده، عمداً نمی‌ده… می‌خواد عکس تو رو ببینه…»

همه چیز این دنیا، امتحان است. اما نه امتحانی از جنس مچ‌گیری و ترساندن؛ امتحانی برای شکوفا شدن، برای عارفانه زیستن، برای کشف عمیق‌ترین لایه‌های محبت خدا. و این دقیقاً همان پیام شیرین حدیث احتمالا قدسی است، که بارها با زبانی عاشقانه به ما تذکر داده:

«یا ابن آدم، لا تخافن من ذی سلطان ما دام سلطانی باقیًا، وسلطانی لا ینفد أبدًا. یا ابن آدم، لا تخش من ضیق الرزق ما دامت خزائنی ملآنه، وخزائنی لا تنفد أبدًا… یا ابن آدم، أنا لک محب، فبحقی علیک کن لی محبًا…»

ای پسر آدم، تا زمانی که سلطنت من باقی است، از هیچ سلطانی نترس! تا وقتی خزانه‌های من پُر است، از تنگدستی نگران مباش! من تو را برای خودم آفریدم؛ پس بازی نکن…
این جملات، بوی رحمت می‌دهد؛ بوی آغوش باز خدایی که منتظر است تا ما را به خودش نزدیک‌تر کند، تا دست ما را از دل بحران‌ها بگیرد و به وادی ایمان و اطمینان ببرد.

ما اغلب می‌خواهیم سریع‌تر به خواسته‌هایمان برسیم. از تأخیرها، کمبودها و نداری‌ها کلافه می‌شویم. نمی‌دانیم که همه‌ی این‌ها، قاشق‌هایی هستند که عمداً به ما نمی‌رسند تا منش و عکس‌العمل ما را بسنجند. اگر در اردو زندگی، ظرف شکرگزاری‌مان را پر کنیم، خدا خودش همه چیز را به وقتش می‌دهد. اگر نه، هر چقدر هم که بدویم، باز جز همان سهم مقدر، چیزی نصیب‌مان نخواهد شد. همانطور که خداوند در حدیث احتمالا قدسی می‌فرماید:

«…اگر تو راضی به قسمت من باشی، قلب و جسمت را آسوده می‌کنم و در پیش من ستوده‌ای. اگر راضی نباشی، به عزت و جلالم سوگند که دنیا را بر تو مسلط می‌کنم تا مانند وحوش در بیابان بدوی و باز هم به غیر از همانچه قسمتت کرده‌ام، چیزی نصیبت نشود و در پیش من مذموم خواهی بود…»

چه آرامشی دارد دل کسی که باور کند «خدا بلده» و همه چیز پشت پرده، به لطف اوست. کافی است ایمان بیاوریم که او می‌بیند، می‌داند و دوست دارد. کافی است باور کنیم که حتی در محرومیت‌ها، خیر و محبتی عمیق نهفته است. کافی است دل را به محبت او بسپاریم و برای لحظه‌ای، به مهربانی بی‌نهایتش اعتماد کنیم.

در عرفان اهل‌بیت علیهم‌السلام، هیچ‌گاه از سر ترس و ناامیدی به خدا نگاه نمی‌کنند؛ بلکه هر چه هست، عشق است و محبت و توکل. امامان ما زندگی‌شان را بر همین اصل بنا کردند؛ در اوج گرفتاری‌ها، با آرامش و رضایت، به خدا تکیه زدند و از عمق جان به او گفتند:
«خدایا، اگر تا مرز ناامیدی هم پیش بروم، باز با تو زندگی می‌کنم…»

ای کاش ما هم بتوانیم به این مرتبه برسیم. مرتبه‌ای که حتی اگر قاشق‌ها پنهان باشد، حتی اگر «آش» سهم دیگران شود، دل‌مان آرام باشد که «او بلده»، او مهربان است و ما را برای خودش می‌خواهد …

ای پسر آدم! او هرگز فراموش نمی‌کند.
حتی اگر ما فراموش کنیم،
حتی اگر بارها بی‌صبری کنیم،
او همیشه در پس پرده‌های زندگی،
ایستاده است،
دلسوزانه و عاشقانه.

به حق او، دوستش بداریم.
به مهر او، دل بسپاریم.
و یقین کنیم که او هرگز ما را تنها نخواهد گذاشت؛
حتی اگر ما پشت هزاران پرده، صدا و نگاهش را حس نکنیم…

برچسب ها:
درج دیدگاه